4 روندی که در حال تغییر بحث “داده” هستند

اکنون برای بیشتر مشاغل، دادهها اولویت اصلی هستند. کارها بدون در اختیار داشتن جریانهای دادهای (data stream) که به تصمیم گیری بلادرنگ آنها کمک کند، قادر به ادامه کار نیستند. با افزایش ارزش این دادهها بیزنسها باید با تغییر قوانین، نگرانیهای امنیتی جدید و تکنولوژیهای جدیدی که از این دادهها استفاده میکنند، روبرو شوند. تقریباً برای تمام بخشهای یک سازمان دادهها اولویت شماره یک محسوب میشوند.
در ادامه گرایشات اصلی که امسال در زمینه دادهها با آنها روبرو خواهیم شد را مشاهده میکنید:
•عصری جدید در آگاهی افراد نسبت به دادهها
•حریم خصوصی دادهها: آیا این موضوع همچون سال 2018 متداول خواهد بود؟
•آیا حریم خصوصی تبدیل به مهم ترین عنصر در تجربیات کاربران خواهد شد؟
1. حریم خصوصی مشتریان و اجرایی شدن GDPR جدی تر میشوند
وقتی در ماه می سال 2018 GDPR اجرایی شد، مقامات قانونی به تدریج متوجه پیچیدگی ذاتی که سازمانها هنگام پیاده سازی ابزارها و فرایندهای مورد نیاز این قانون با آن روبرو میشوند شدند. شاید همین موضوع مشخص کند که چرا از زمان پیاده سازی آن تنها یک اقدام اجرایی علیه کسب و کاری که از آن تبعیت نکرده، صورت گرفته است.
اما انجمن بین المللی کارشناسان حریم خصوصی (IAPP) اخیراً با اشاره به تحقیقی که توسط کمیسیون اطلاعات بریتانیا (ICO) صورت گرفته اعلام کرد که این موضوع در سالهای پیش رو بسیار متداول خواهد شد. در این مطالعه برای تعیین بازه زمانی بین وقوع یک تخلف، زمان تصویب یک قانون و اقدام قانونی علیه سازمان متخلف 100 مورد از اقدامات اجرایی صورت گرفته توسط ICO بررسی شد تا مشخص شود احتمالاً چه موقع شاهد اعمال مجازاتهای قانونی از سوی مقامات اجرایی GDPR خواهیم بود.
نتیجه این تحقیق به این صورت بود که IAPP با تعیین حداقل زمان بین نقض قانون تا جریمه (6 روز) و حداکثر زمان آن (1064) روز، به این نتیجه رسید که بازه زمانی احتمالی برای اجرایی شدن این قوانین 338 روز یا حدود 22 فوریه 2019 است. اما این احتمال وجود دارد که به دلیل پیچیدگی و عظمت اقدامات لازم جهت آمادگی اجرای GDPR برای بسیاری از شرکتهای بزرگ، سعی خواهد شد تا اواسط سال 2019 کمی تخفیف برای اجرای این قوانین در نظر گرفته شود.
2. امنیت دادههای “آفلاین” اهمیت (و دشواری) بیشتری پیدا میکند
با گسترش و افزایش حجم و تنوع دادههای مشتریان که توسط سازمانها مورد استفاده قرار میگیرند، بسیاری از کسب و کارها به دنبال روشهای جدیدی برای پر کردن خلا بین فضای آنلاین و آفلاین هستند که سالها وجود داشته است. قابلیت به دست آوردن اطلاعات درباره رفتار مشتریان همزمان با حرکت آنها از کانالهای دیجیتال به کانالهای فیزیکی تبدیل به یکی از مفاهیم نو در استراتژیهای بازاریابی دیجیتال شده است.
برای مثال همکاری گوگل با شرکت مسترکارت را در نظر بگیرید. گوگل، همواره موقعیت برخی از کاربران خودش را به صورت بلادرنگ در اختیار دارد. مسترکارت به این نتیجه رسیده که میتواند اطلاعات رمزنگاری شدهی مربوط به تراکنشهای کارت اعتباری افراد را در اختیار موتور تحلیل گوگل قرار دهد و سپس آن دادهها را با یک دیتابیس ایمیلی تطبیق دهد تا ارتباط بین فروش در دنیای واقعی با پروفایل کاربران و رفتارهای آنها از نظر کلیک روی تبلیغات را تشخیص دهد.
این مسئله منجر به ایجاد نگرانیهایی در رابطه با حریم خصوصی، بین مدافعان حریم خصوصی و سازمانهای دولتی میشود که به دنبال محافظت از شهروندان در برابر چشمان کنجکاو شرکتهای تبلیغاتی و همچنین سرقت هویت و کلاهبرداری هستند. سایر قانونگذاران نیز سعی دارند با تبعیت از GDPR قوانینی مشابه وضع کنند مثل قانون محافظت از حریم خصوصی مشتریان در کالیفرنیا (CCPA) که سعی دارد برای جمع آوری و درآمدزایی از دادههای مشتریان قوانین سختی وضع کند و جریمههای سنگینی برای عدم پیروی از آن مقرر خواهد کرد.
در حالیکه توجه به سمت روشهای بازاریابیِ پویا، بلادرنگ و مبتنی بر خصوصیات و رفتارهای افراد رو به رشد است، مشاهده میشود که برخی سازمانها نگاهی دوباره به موضع خودشان در زمینه امنیت و حریم خصوصی دارند تا از مشکلات قانونی پردردسر، جریمههای تعیین شده توسط قانونگذاران و آسیب رسیدن به شهرت و اعتبار برندشان در امان باشند. این یعنی سازمانها اول از همه باید به چگونگی جمع آوری، ذخیره، مدیریت و توزیع دادههای شخصی مشتریانشان توجه داشته باشند. اما در نهایت آنها ملزم به ایجاد استراتژیهای بلند مدت مشتری محور بر اساس اعتمادی هستند که با احترام به حریم خصوصی و امنیت مشتریان حاصل میشود.
3. فراگیرتر شدن فعالیتهای مربوط به تعیین رفتار مشتری
طی چند سال اخیر سازمانها برای متمرکزسازی دادههای کاربران و بهره برداری از این دادهها در راستای امور مربوط به حریم خصوصی، سرمایه گذاری عظیمی کرده اند.
انتظار میرود این روند ادامه پیدا کند چون مشاهده میشود که سازمانها در حال توسعه استراتژیهای دیجیتال خودشان در تمامی مراحل تعامل با مشتری جهت به دست آوردن اطلاعات مرتبط با مشتریان هستند؛ این مراحل شامل اولین تعامل مشتری با برند چه در فضای آنلاین و چه در دنیای واقعی، سایر تعاملات با مشتری – که این تعاملات میتواند خرید یک محصول یا سرویس، یا عضو شدن در یک سرویس باشد – پشتیبانی از مشتری، صدور فاکتور و غیره است.
به عنوان مثال ایجاد یک دید کامل از مشتریان – از روی اطلاعات مربوط به خریدهای آنها در یک فروشگاه آنلاین، گردش اطلاعات در یک اپلیکیشن CRM، قراردادهای ثبت شده در یک دفتر قانونی یا فاکتورهای موجود در سیستم ERP – به هموارتر کردن فرایندهای بیزنسی تراکنشی که دائما در حال تکرار هستند کمک میکند. همچنین این کار اطلاعات بهتری برای تیم فروش فراهم میکند چون دید بهتری نسبت به تاریخ انقضا و سررسید قراردادها فراهم میکند و از این طریق میتوانند برای فرایندهای کاری به بهترین شکل ممکن برنامه ریزی کنند.
4. برجسته تر شدن نقش هوش مصنوعی در تعریف تجربیات کاربران
با تغییر و تحول حوزه کسب و کار، هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی که بر پایه دادهها ساخته شده اند کاربرد چشمگیری پیدا خواهند کرد. برای مثال بازاریابها از این تکنولوژیها جهت توصیهی محصولات مرتبط تر به مشتریان و شناسایی کانالهای موثرتر جهت برقراری ارتباط با مشتریان فعلی و آینده استفاده میکنند.
اما این فقط لایه سطحی این موضوع است. سازمانها از این تکنولوژی برای تاثیرگذاری مستقیم بر تجربیات مشتریان به صورت بلادرنگ استفاده خواهند کرد. برخی کمپانیهای مبتکر و خلاق همین حالا هم به دنبال استفاده از چنین امکاناتی هستند. Spotify از هوش مصنوعی استفاده میکند تا هر هفته بر اساس تاریخچه فعالیتهای گذشته، لایکهای افراد و موزیکهایی که افرادی با سلایق مشابه به آن گوش کرده و لایک کرده اند، پلیلیستی سفارشی برای کاربران تولید کند.
همچنان که کمپانیها دید کامل تری راجع به مشتریان به دست میآورند و زیرساختهای تکنولوژیکی خودشان را طوری تکمیل میکنند تا بتوانند ابزارهای تحلیلی پیشرفته تر با مقیاس بزرگتر را روی آنها نصب کنند، فراهم آوردن تجربیاتی بهتر برای مشتریان با کمک هوش مصنوعی متداول تر میشود. همه چیز از صفحات وب تولید شده توسط یک سیستم مدیریت محتوا گرفته تا زمانبندی پیشنهادهای ثبت اکانت همگی با تصمیم گیری هوشمند انجام میشوند. به همین دلیل مشتریان تجربیات تعاملی و اعتماد بیشتری به برندها خواهند داشت و همین امر میتواند منجر به تقویت وفاداری و حس رضایت آنها شود.
نقش شفافیت
یکی از مهم ترین موضوعات در تمام گرایشاتی که در بالا به آنها اشاره شد و همچنان به تحول در بحث دادهها ادامه میدهد، اهمیت شفافیت است. در سال 2019 و سالهای پیش رو با افزایش میزان آگاهی افراد، مسئولیت برندها و سازمانها برای تشریح چگونگی استفاده از دادهها در راستای جلب رضایت مشتریان و سهامداران سنگین تر میشود.